سپهر نصیحتگر / در میان تمام اندامهای درون شهری در هر شهر یا روستا نیایشگاهها جایگاه ویژه خود را داشته و دارند؛ بنایی به نام مسجد مهمترین نیاشگاه اسلام است و در طول تاریخ ذهن معماران بسیاری را درگیر کرده است.
مساجد بزرگترین ساختمانهای هر آبادی را شامل میشدند و نیازی به بیان نشانی خود نداشتند و به طور معمول از دیگر بناهای سطح شهر چشمگیر و نمایانتر بودند.
با گذشت زمان و گسترش علم و معماری، بناهای مختلف در شهر به قدری سر به فلک کشیدند که این اماکن مذهبی برای نمایاندن خود درگاهها را برافراشتند و بعد با ساخت برجهایی به نام مناره و گلدسته افراد بیگانه و اهالی محل را به سمت خود راهنمایی کردند، به طوری که امروزه، مسجدِ بدون گنبد و گلدسته برای مردم معنایی ندارد و این عناصر به عضو ثابت یک مسجد مبدل شدهاند.
معماری اسلامی ایران، همواره با تکیه به اصالت و هویت خود که برگرفته از سالها تجربه – از زمان احداث اولین مسجدِ مسلمانان در مدینه توسط پیامبر اسلام تا اکنون – است، توجه و تمرکز ویژهای به ساخت نیایشگاههای مذهبی یا همان مساجد داشته است که از نمونههای بارز آن میتوان مساجد «شیخلطفالله اصفهان» یا «مسجد جامع یزد» اشاره کرد.
از اینرو مساجد ایران، بخشی از شناسنامه و هویت فرهنگی کشور محسوب میشوند و معماران ایرانی سالانه با صرف میلیاردها تومان از محل بودجه شهرداریها یا دیگر نهادهای دولتی یا خصوصی دست به ساخت مساجد میزنند.
«مسجد ولیعصر تهران»، از مساجد در دست احداث است، که ۱۲ سال پیش – سال ۱۳۸۴ – شهرداری تهران تصمیم به احداث آن گرفت؛ سنگبنای این مسجد اولین بار در سال ۱۳۶۰ توسط حجتالسلام میرحیدر جعفری – امام جماعت مسجد ولیعصر – و اهالی منطقه ابتدا با اقامه نماز در چادر و بعد در سوله گذاشته شد، سپس حوالی سال ۸۳ شهرداری تهران با تصمیم به ساخت بنایی با شکوه در این منطقه، طراحی بنای مسجد به «عبدالحمید نقرهکار» سپرد.
در طرحی که نقرهکار بعد از گذشت یک سال ارائه داد نمایی از مسجد عظیم با پنچ طبقه و منارههای بلند قامت دیده میشد، دیری نکشید که بنا و نقشهی ارائه شده با اعتراض اهالی تئاتر رو بهرو شد. از آنجایی که نقرهکار با طراحی منارههای بلند و دیوارهایی مرتفع، قصد ساختن بنایی بلندتر از بنای همجوار خود یعنی تئاتر شهر را داشت، اهالی تئاتر وجودِ این مسجد را کوچک شمردن بنای تئاتر شهر دانستند و با اعتراضهای بیوفقه به دنبال تغییرات جدی بودند.
شهرداری تهران در همان وقت به دستور «محمدباقر قالیباف» – شهردار وقت تهران – برای گرهگشاییِ مشکلات و اقدام همهجانبه با کنار گذاشتن نقشه و طرح نقرهکار، طراحی دوباره این مسجد را به دست معمارِ بهنام ایرانی که پیشتر بنای پردیس سینمایی ملت را ساخته و بیشتر تحت تاثیر معماری غرب است، سپرد
رضا دانشمیر و همسرش کاترین اسپریدونف با در نظر گرفتن بنای تئاتر شهر و درخواست اهالی تئاتر با حذف گلدستههای مسجد و جانمایی گنبد محدب، طرحی جدید و نو از بنا ارائه دادند که نه بلندتر از تئاتر شهر بود و نه کوتاهتر.
به اعتقاد رضا دانشمیر، اگر قرار بود در کنار پارک دانشجو و بنای تئاتر شهر مسجدی ساخته شود، میبایست با این محیط و بناهای پیرامون ارتباط برقرار کند و از اینرو بهتر است لنداسکیپ باشد.
به گفتهی این معمار، مسجد ولیعصر با طراحی لنداسکیپ و گنبدِ محدب، میتواند با فضای پیرامون خودش دیالوگ تاریخی جدیدی برقرار کند.
با تایید و تمجید شهردار تهران، دانشمیر مراحل اولیهی ساختِ طرح ۵۰ میلیاردیِ خود را شروع کرد، اما با گذشت مدتی کوتاه، ساختمان نیمهکارهی در حالِ احداث با موجی از اعتراضات کارشناسان دینی و مذهبی مواجه شد که به تدریج به تعطیلی پروژه انجامید، به اعتقاد برخی افرادِ فعال در حوزهی دینی و اسلامی، طرح قبلی این مسجد با وجود منارههای بلند هیچ منافاتی با مجموعه تئاتر شهر نداشت و هر یک از این بناها در حوزهی فعالیت دیگری دخالتی نداشتند.
تا جاییکه عضو کمیسون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران، در تابستان ۱۳۹۴ طی بازدید از این مسجد گفته بود: «هنگام ورود به این مسجد با یک سازهای عمودی و خشن برخورد میکنیم که هیچ نشانی از مسجد ندارد، به عقیده من نباید به ساخت چنین بنایی که نشانهای از معماری اسلامی ندارد تن داد، بر همین اساس، قویا خواستار توقف پروژه هستم».
طرح دانشمیر از یک طرف، و حرفهای مسئولین از طرفی دیگر پروژهی مسجد ولیعصر را طوری درگیر حاشیه کرد که به هیچوجه نمیتوان از نتیجه پروژه به معنای توقف یا ادامهی احداث، نوشت.
در کنار این موضوع، بنای مسجد ولیعصر برای مردم تهران هنوز ناشناخته و مبهم است به طوری که برخی افراد ساکن و کاسب در این منطقه، این بنا را به کاربری «مجتمع فرهنگی» یا «مجتمع تجاری» یا «پارکینگ اختصاصی تئاتر شهر» و غیره میشناسند و هنوز هویت اصلیِ طرح برای عموم مردم مشهود نیست.
در همین رابطه یکی از کسبههای قدیمی این منطقه در گفتگو با نگارنده، با بیان اینکه بنای مسجد ولیعصر سنخیتی با این منطقه و محل ندارد، گفت: «محدوده چهارراه ولیعصر همیشه منطقهای فرهنگی و هنری بوده و جزوی از بافت قدیمی شهر تهران محسوب میشود و این بنا در مرکز این تقاطع بسیار بیگانه و غریب به نظر میآید.
وی با اشاره به اینکه طبق گفتههای چند سال پیش، محل مورد نظر قرار بود فقط یک مکان فرهنگی باشد، افزود: صرف نظر از اینکه بنای مورد نظر مکانی فرهنگی است یا مسجد، مسئولان باید بدانند که چهارراه ولیعصر با این حجم ترافیک دیگر پذیرش چنین ساختمانی را ندارد و افراد برای رجوع به این مکان، جایی برای پارک کردن خودرو ندارند و این امر باعث افزایش ترافیک میشود.
وی ادامه داد: من وقتی بنای تئاتر شهر را نگاه میکنم، نمود و نشانی از هنر اصیلِ ایرانی میبینم، اما بنای حاضر – مسجد ولیعصر – فاقد هرگونه ظرافت هنری و هویت ایرانی است. طراح این مسجد اگر میخواهد مسجد بدون گلدسته بسازد، آزاد است، اما در نظر داشته باشد که هر بنایی چه با گلدسته و چه بدون آن، باید نمود و زیبایی هنری از جنس هنر اصیل ایرانی داشته باشد».
سوال اصلی اینجاست، آیا پس از تخصیص ۳۱ میلیارد تومان برای این طرح، چه آیندهای برای این بنا میتوان متصور شد؟ تخریب و دوباره طرح جدید؛ یا مسجدِ بدون گلدسته و محرابِ ولیعصر؟
* به اعتقاد نگارنده پروژه مسجد ولیعصر یکی از بهترین طراحهای معماری رضا دانشمیر است و این بنا باید تحت نظارت کامل این معمار به پایان برسد.
[باشد که معماران پستمدرن آلزایمر بگیرند]
انتهای پیام/