سپهر نصیحت‌گر/ ابتذال یعنی این‌که همین متنی را که کاش نمی‌نوشتم را می‌نویسم و همین است که تمام ذهن من را درگیر خودش می‌کند و همین است که اگر بگویم سیاه می‌شوم و نگویم سفید نبوده‌ام.

در متن من ابتذال یعنی همین که ابتذال را همین قدر تکرار کنی و آن‌قدر بگویی که تمام سلول‌های مغزت بی‌اختیار تکرار کنند، چرا که «تکرار می‌کنم که تکرار کنند».

ابتذال یعنی تمام راه‌های بی‌پایانِ سل‌ها اندوه و تمام هرآنچه از این بود و از آن و هر آن چیزی که از من و بود از وی و تمام واژه‌هایی که تکرار می‌شدند و دیگر تکرار نمی‌شوند.

آری، ابتذال یعنی همین آری‌های بدون دلیل که بی‌امان می‌آیند، می‌مانند، رسوب می‌کنند، رشد می‌کنند و خشک می‌کنند و می‌روند چون خسی خاشاکی چیزی و دام می‌گسترانند از ریشه به ریشه‌ی تمام ریش‌های دنباله‌دار که همیشه به ابتذال پیوند می‌خورند.

 

[ابتذال یعنی همین که مدام تکرار کنیم و تکرار نشویم]

 

انتهای پیام/

 

هیچ‌کس از خبرنگار آزاد تجلیل نمی‌کند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *